مهدی محمدی



 

 

 

مقاله ای از حکایات بوستان سعدی

 

 

 موضوع:حرف وسخن مردم

 

 

تهیه کننده:مهدی محمدی            درس مربوطه:شیوه ارائه وگفتار

 

 

رشته:نرم افزار

 

 

دانشکده فنی شهید مهاجر اصفهان

 

 

 

حکایت:

 

 

یکی از علما را پرسیدند که یکی با ماه رویی است در خلوت نشسته ودرها بسته و رقیبان خفته و نفس طالب و شهوت غالب.

هیچ باشد که به قوت پرهیز کاری از او به سلامت بماند؟

گفت:اگر از مه رویان به سلامت بماند از بدگویان نماند!

شاید پس کار خویشتن بنشستن ..... لیکن نتوان زبان مردم بستن.

­

در این حکایت همان طور که خود سعدی گفنه است منظور،حرف وسخن مردم است.

حال میخواهیم در ابتدا چند سخن از بزرگان در مورد حرف مردم بشنویم.

حضرت علی (ع) می فرماید:

مردم،بدانید عاقل نیست کسی که از بهتان وسخن ناحق که درباره اش گفته شده مضطرب شود و نه حکیم است کسی که از تمجید نادان خوشش بیاید.

مردم فرزند خصال ورفتار خویشند و ارزش هر شخصی به مقدار نیکی های اوست، درباره علم سخن بگوئید تا ارزش شما معلوم شود.

ترجمه جلد 75بحارالانوار،ص:43و44

 

دیل کارنگی نویسنده و سخنران آمریکای در مورد حرف مردم می گوید:

اگر بدانید مردم به یک سر درد معمولی خود هزاران بار بیشتر اهمیت می دهند تا خبر مرگ من و شما،دیگر نگران نخواهید بود که درباره شما چه فکری میکنند!!!

 

و لئو آیکمن یکی از نویسنده های نامی معاصر روس،این موضوع را از نگاهی دیگر میبیند

 

اگر میخواهی شخصیت واقعی یک انسان را بشناسی به حرف هایی که دیگران درباره او میزنند توجه نکن،ببین که او درباره دیگران چطور صحبت میکند!!!

 

امام علی (ع) به زیبایی درباره حرف مردم و ملائکه پس از مرگ انسان می فرماید:

زمانی که انسانی می میرد مردم می گویند برای بعد از خود چه گذاشت؟وملائکه می گویند برای پیش از خود چه گذاشت؟

 

 

 

پس فهمیدیم که نباید به حرف مردم توجه داشت و این امر مانع انجام کار های ما بشود.

از نگاهی دیگر حرف هایی که خود ما درباره ی دیگران میزنیم نشان دهنده شخصیت خود ما است.

 

 

 

وقتی که به دنیا آمد، حرف مردم هم همراه او به دنیا آمد، انسان را می گویم . فرقی نمی کند که این انسان، دختر باشد یا پسر.

زمانه عجیبی است.

دوره ای که در آن عده ای از مردم منتظرند از آدم ایرادی پیدا کنند و سوژه ای برای مسخره کردن، حرف در آوردن و یا غیبت کردن در دست داشته باشند!

واقعاً چه می شود کرد؟

 شما را نمیدانم چقدر به حرف مردم اهمیت می دهید و یا اینکه حرف مردم چقدر در زندگی شما تأثیر دارد؟

ولی متأسفانه آدمهای زیادی هستند که بنای زندگی خود را بر اساس حرف مردم می گذارند.

اگر چه شاید در ابتدا این مسأله مهم نباشد ولی مطمئناً تکرار آن عذاب آور و  برای سلامت و بقای زندگی مخاطره آمیز است.

جالب است بدانیم بسیاری از رسم های غلط اجتماعی حاصل هراس از حرف مردم و مواجهه با آن است.

 

این حس از کجا می آید؟

 

بعضی ها می ترسند دوستان شان را از دست بدهند، گروهی هم نگران قضاوت دیگران در مورد خود و خانواده شان هستند.

 چشم و همچشمی هم که داستان خودش را دارد و خیلی ها را درست و حسابی درگیر کرده است، عده ای هم هر کاری از دست شان برمی آید انجام می دهند تا دیگران تائیدشان کنند.

 

هنگامی که هویت فرد در حال شکل گرفتن است، ارزیابی دیگران در مورد او برایش بسیار مهم است و نحوه نگرش دیگران در ایجاد تصویری که نوجوان از خودش در ذهن دارد، اهمیت خاصی خواهد داشت

ولی یک نکته کلی وجود دارد و آن این که همه انسان ها از تنهایی  می ترسند؛ ولی این که چنین ترسی تا چه حد می تواند روی رفتارشان تاثیربگذارد؟

 بنابراین نباید فراموش کنیم، ویژگی شخصیتی انسان ها تعیین کننده چگونه زندگی کردن آنهاست.

همه این موارد موضوعاتی است که در ذهن افراد و براساس نحوه رشد و پرورش شان در خانواده اتفاق می افتد.

به این معنا که وقتی فرزند خانواده ای یاد می گیرد فقط در پی تائیدگرفتن از والدینش باشد و برای خوب بودن و تائیدشدن، در حقیقت با کارهایش به آنها التماس می کند که او را دوست داشته باشند، بعدها و در جامعه هم نمی تواند خودِ واقعی اش را نشان دهد.

البته در دوران نوجوانی موضوع فرق می کند.

هنگامی که هویت فرد در حال شکل گرفتن است، ارزیابی دیگران در مورد او برایش بسیار مهم است و نحوه نگرش دیگران در ایجاد تصویری که نوجوان از خودش در ذهن دارد، اهمیت خاصی خواهد داشت.

 یعنی نوجوان باید بداند حتی اگر نظراتش مخالف جمعی خاص باشد یا آنها باید او را متقاعد کنند یا این که نوجوان باید قادر باشد به شیوه صحیحی مخالفتش را بیان و نتیجه مورد نظرش را کسب کند.

 

سخت است، اما می شود

 

انسان ها همیشه در مقابل تغییر مقاومت می کنند، این مقاومت به ویژه در افرادی دیده می شود که زندگی شان شکل گرفته و سال هاست به یک شیوه خاص رفتار کرده اند.

 بنابراین نمی توانیم از این افراد خیلی انتظار تغییر داشته باشیم، اما در هر حال باید بدانیم تغییرات مثبت جزء مهمی از زندگی است که باید از یک زمان شروع شود و شاید حالا وقتش باشد.

 افراد می توانند با توجه به هنجارها و ضمن رعایت قوانین اجتماعی براساس خواسته ها و سلایق شان زندگی کنند.

بنابراین تاجایی که دیگران از رفتار ما آسیب نبینند و مشکلی برای شان ایجاد نشود، می توانیم و خوب است به میل خودمان زندگی را پیش ببریم. 

اگر همیشه با خودتان فکر می کنید در طول زندگی هیچ لذتی نبرده اید و آرامش را احساس نکرده اید، دائم در تلاطم بوده اید و نگران تائیدشدن یا نشدن از طرف دیگران، آن وقت است که باید سبک زندگی تان را تغییر دهید.

اما زندگی خیلی ها تحت تاثیر نظر دیگران است؛ بنابراین طبیعی است آنها نگران نحوه نگرش افراد نسبت به زندگی شخصی شان باشند و بخواهند دیگران رفتارشان را تائید کنند.

 کسب اعتماد به نفس یکی از مهم ترین نکاتی است که باید آن را در نظر داشته باشید.

 فردی که خودش را قبول دارد و از وضع زندگی اش راضی است، بی شک درگیر مسائل ظاهری نمی شود و با شخصیت مستقلش این مشکلات را گاه به راحتی و گاهی با تلاشی بیشتر کنار می گذارد.

 

به همین دلیل ترس از قضاوت ها و تائیدنشدن از طرف دیگران یکی از مهم ترین عواملی است که موجب چنین رفتاری می شود؛
مدام نگران حرف و قضاوت مردم است،

تجمل گرایی یا ترس از رفتن آبرو.

شاید فکر کنید کسی که دائم به فکر حرف مردم است و رفتارش را مطابق با نظرات آنها تغییر می دهد، حتما باید آدم افاده

ای، کمی تا قسمتی پولدار و به فکر تجملات زندگی باشد، اما این طرز فکر اشتباه است...

 

این عادت، همیشه هم بد نیست

آیا می شود مثل شخص دیگری رفتار کنید و این نحوه برخوردتان مثبت تلقی شود؟

خیلی ها فکر می کنند تقلیدکردن از دیگران و هماهنگ شدن با عقاید آنها همیشه موضوعی منفی است.

 غریزه پیروی از دیگران، یکی از مسائلی است که میان افراد مختلف یک جامعه همیشه وجود داشته و دارد.

نکته بسیار مهم این است که بتوانیم به درستی تشخیص دهیم هماهنگی با افراد جامعه در چه شرایطی و تا چه حدی مثبت

است و چه هنگام این رفتار منفی می شود.

الگوبرداری از دیگران و اهمیت دادن به نظرات و قضاوت آنها اگر به شکلی باشد که فوایدش نصیب فرد می شود و آرامش او

را مختل نکند، مفید است و می تواند موجب پیشرفت شود؛ اما در صورتی که قضیه همرنگی با جماعت یا پیروی از دیگران

موجب شود فرد بر زندگی خودش تسلط نداشته و احساس آرامشش هم از دست برود، نه تنها فایده ای ندارد بلکه مضراتش

نیز او را درگیر خواهد کرد

 به عنوان مثال بارها از زبان دانش آموزی شنیده ایم که می گوید خیلی دوست دارم مثل این معلمم باشم؛ هم در رشته

تخصصی اش مهارت دارد و هم اخلاق و رفتارش خوب است.

الگوبرداری از دیگران و اهمیت دادن به نظرات و قضاوت آنها اگر به شکلی باشد که فوایدش نصیب فرد می شود و آرامش او

را مختل نکند، مفید است و می تواند موجب پیشرفت شود؛ اما در صورتی که قضیه همرنگی با جماعت یا پیروی از دیگران

موجب شود فرد بر زندگی خودش تسلط نداشته و احساس آرامشش هم از دست برود، نه تنها فایده ای ندارد بلکه مضراتش

نیز او را درگیر خواهد کرد


چه اشکالی دارد تأیید دیگران را دوست داشته باشید؟

قبل از اینکه این مشکل را حل کنیم باید دنبال ریشه این تمایل بگردیم

درواقع بخش عظیمی از این موضوع ذاتی است و همه ما با این مشخصه قدم به دنیا می‌گذاریم.

 بارها و بارها اثبات‌شده است که احساسات نوزاد تحت تأثیر رفتار افراد اطرافش است..

بزرگ‌تر که می‌شویم سعی می‌کنیم احساسات و افکارمان را از دیگران جدا کنیم اما دراین‌بین هستند کسانی که ملتمسانه چشم‌به‌راه تأیید و تشویق دیگران هستند.

و این موضوع تأثیر عمیقی بر عزت‌نفس و شادی افراد می‌گذارد..

در مطالعات اخیر که بر روی ۳۰۰۰ نفر از مراجعان انجام شد ۶۷ درصد از شرکت‌کنندگان بر این باورند که ارزش آن‌ها رابطه

تنگاتنگی با نوع نگاه مردم دارد.

 

وقتی من به نگاه خودم نسب به خود اعتماد ندارم، و به نگاه شما نسبت به خودم معتقد نیستم، پس من برداشت شخصی خودم از نوع نگاه شما به خودم هستم.

این هویت بسیار نامطمئن است و تکیه‌بر آن حتی برای مدت کوتاهی می‌تواند عزت نفس و اعتماد به نفس فرد را نابود کن.

مشکل اصلی اینجاست که ما فراموش می‌کنیم قضاوت افراد نسبت به ماتحت تأثیر مسائل شخصی فرد است و مطمئناً هیچ ربطی به ما ندارد.

پس اگر ارزش خودتان را به نگاه دیگران گره بزنید خودتان را برای همیشه آسیب‌پذیر نشان داده‌اید.

 پس بجای بها دادن به نگاه و تفکر دیگران وقت آن رسیده که تکان اساسی به دستگاه ارزشی‌تان بدهید و نگاه دیگران را از آن حذف کنید.

در ادامه ۵ روش مؤثر برای بی خیال شدن نسبت به حرف مردم را باهم بررسی می‌کنیم.

یادتان باشد که خیلی از افراد اصلاً حواسشان به شما نیست -1

 

خیلی از ما آنقدر نگران نوع نگاه دیگران هستیم که یادمان رفته آن‌ها اصلاً وقت این کار را ندارند!

این شما هستید که خودتان را قضاوت می‌کنید.

 

تأیید دیگران فقط یک اتفاق است. -2

 

وقت بگذارید و ببینید تأیید دیگران چه نقشی در زندگی‌تان دارد؟

چه مزایا و معایبی به همراه دارد؟ و سپس به دنبال یک جایگزین مناسب و سودمندتر بگردید.

  دنبال این نباشید بدانید فلانی چه نظری راجع به شما دارد. -3

 

تصور مردم از شما بیشتر از اینکه به شما مربوط باشد به خودشان مربوط است.

 

این زندگی، انتخاب، اشتباه و درس من است و تا زمانی که به کسی آسیب نرساندم لازم نیست نگران قضاوت آن‌ها باشم

 

روی چیزهای مهم تمرکز کنید. -4

 

از قدیم گفته‌اند در دروازه رو میشه بست ولی دهان مردم را نه.

هرچقدر هم محتاطانه عمل کنید و مراقب رفتار و حرف‌هایتان باشید آن‌ها راهی برای آزارهایشان می‌یابند.

تنها چیزی که مهم است نگاه شما به خودتان است.

به‌منظور هموار کردن راه شما چند مورد از مسائلی مهمی که در رشد و تشکیل شخصیت و زندگی‌تان مهم است لیست کرده‌ایم:

صداقت

قابل‌اعتماد بودن

احترام به خویشتن

تأدیب نفس

دلسوزی و مهربانی

پیشرفت

مثبت بودن

و

نگران ترس‌هایتان نباشید -5

احساسات ما را متقاعد می‌کنند که هر نتیجه ناخواسته‌ای مساوی با نابودی است.

اگر از من خوشش نیاید چه؟

اگر من را نپذیرند چه؟

اگر در مهمانی تنها بمانم چه؟

با هیچ‌کدام از اتفاقات بالا دنیا به آخر نمی‌رسد.

 اما اگر به این احساسات تن دهیم در حقیقت به ترس‌هایمان اجازه دادیم که بر ما غالب شوند.

 واقعیت این است که ما انسان‌ها در پیش‌بینی اینکه اتفاقات بد چه تأثیری بر احساسات ما می‌گذارند آن‌قدرها موفق نیستیم.

 درواقع در اغلب موارد ما همه جوانب را در نظر نمی‌گیریم و این به ترس‌های ناخودآگاه ما مجال رشد می‌دهد.

پس از خودتان بپرسید: اگر تمام اتفاقات بد که انتظار داشتم بیافتد و من طرد شوم، راه درست مقابله با این مسائل و ادامه زندگی چیست؟

سعی کنید برخورد دیگران را پیش‌بینی کنید به این فکر کنید که عواقب طرد شدن از طرف آن‌ها چیست و همه این‌ها را بنویسید و به این فکر کنید که بعد از طرد شدن برای ادامه زندگی چه خواهید کرد؟ انجام همین تمرین ساده به شما کمک می‌کند تا از پس نوع نگاه دیگران برآیید و کم‌کم متوجه شوید که واقعاً مهم نیست دیگران چی فکر می‌کنند.

راه‌حل:

همینی که هستید کافی است.

امیدوارم حکایت سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد نشود.